کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، اندک اندک، نرم نرمک، خوش خوشک، خوش خوش، رفته رفته، کم کم، پلّه پلّه، آرام آرام، خرد خرد، نرم نرم، آهسته آهسته، تدرّج، جسته جسته، متدرّج برای مثال به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو بتا / به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی (رودکی - ۵۳۰)
کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، اَندَک اَندَک، نَرم نَرمَک، خُوش خُوشَک، خُوش خُوش، رَفتِه رَفتِه، کَم کَم، پِلِّه پِلِّه، آرام آرام، خُرد خُرد، نَرم نَرم، آهِستِه آهِستِه، تَدَرُّج، جَسته جَسته، مُتَدَرِّج برای مِثال به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو بتا / به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی (رودکی - ۵۳۰)
نام آواز جویدن قند و مانند آن. آواز چیزهای ترد و شکننده زیر دندان چون قند و نان خشک و خیار و مانند آن. (یادداشت مؤلف). - کروچ کروچ خوردن یا جویدن، خوردن چیزهایی که زیر دندان آواز دهد مانند قند و نان دوآتشه و نان قاق و آب نبات و غیره. (یادداشت مؤلف)
نام آواز جویدن قند و مانند آن. آواز چیزهای ترد و شکننده زیر دندان چون قند و نان خشک و خیار و مانند آن. (یادداشت مؤلف). - کروچ کروچ خوردن یا جویدن، خوردن چیزهایی که زیر دندان آواز دهد مانند قند و نان دوآتشه و نان قاق و آب نبات و غیره. (یادداشت مؤلف)
بتفرقه. بهره بهره بتفاریق. تفاریق. (فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت مؤلف) : بجمله خواهم یکماهه بوسه از تو بتا به کبچ کبچ نخواهم که فام من توزی. رودکی. کیچ کیچ. رجوع به کیچ کیچ شود
بتفرقه. بهره بهره بتفاریق. تفاریق. (فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت مؤلف) : بجمله خواهم یکماهه بوسه از تو بتا به کبچ کبچ نخواهم که فام من توزی. رودکی. کیچ کیچ. رجوع به کیچ کیچ شود
پراگنده. پریشان. یا به کیچ کیچ. بتفرقه: بجمله خواهم یک ماهه بوسه از تو بتا، بکیچ کیچ نخواهم که فام من توزی. (رودکی) توضیح مرحوم دهخدا کیچ را به گپچ کبج (قفیز) تصحیح کرده اند
پراگنده. پریشان. یا به کیچ کیچ. بتفرقه: بجمله خواهم یک ماهه بوسه از تو بتا، بکیچ کیچ نخواهم که فام من توزی. (رودکی) توضیح مرحوم دهخدا کیچ را به گپچ کبج (قفیز) تصحیح کرده اند